از تنهاییام زدم بیرون!
مثه این جوجوها که تا قبلش مچاله بودن! (البته از نوعه اردکه زشتش!!)
فقط نمیدونم خونمو بشکونم یا مجبور میشم برگردم توش باز!
هروخ دیگه واسه انقلاب رفتن ذوق نداشتی مردی!
درد داره رو اوردن به آهنگی که باهاش کلی از روزاتو ساختی...
-شمام ازینا دارین خونتون؟!
- نـــــه!
(درد دلهای یک عدد عضو خانواده با یک بیگانه(!) در خصوص خوده خودمان!)
شیعیان دیگر هوای کربلا دارد حسین
روی دل با کاروان کربلا دارد حسین
از حریم کعبه ی جدش به اشکی شست چشم
مروه پشت سر نهاد٬ اما صفا دارد حسین
می برد در کربلا هفتاد و دو ذبح عظیم
بیش از این ها٬ حرمت کوی منا دارد حسین...
بس که محمل ها رود منزل به منزل با شتاب
کس نمی داند عروسی یا عزا دارد حسین
رخت دیبای حرم چون گل به تاراجش برند
تا به جایی که کفن از بوریا دارد حسین
بردن اهل حرم دستور بود و سر غیب
ورنه این بی حرمتی ها کی روا دارد حسین؟
سروران٬ پروانگان شمع رخسارش٬ ولی
چون سحر٬ روشن٬ که سر از تن جدا دارد حسین
سر به قاچ زین نهاده راه پیمای عراق
می نماید خود٬ که عهدی با خدا دارد حسین
او وفای عهد را با سر کند سودا٬ ولی
خون به دل از کوفیان بی وفا دارد حسین
دشمنانش بی امان و دوستانش بی وفا
با کدامین سر کند؟ مشکل دوتا دارد حسین
سیرت آل علی با سرنوشت کربلاست
هر زمان از ما یکی صورت نما دارد حسین
آب خود با دشمنان تشنه قسمت می کند
عزت و آزادگی بین تا کجا دارد حسین
دشمنش هم آب می بندد به روی اهل بیت
داوری بین با چه قوم بی حیا دارد حسین
ساز عشق است و به دل هر زخم پیکان٬ زخمه ای
گوش کن عالم پر از شور و نوا دارد حسین
دست آخر کز همه بیگانه شد٬ دیدم هنوز
با دم خنجر نگاهی آشنا دارد حسین
شمر گوید: گوش کردم تا چه خواهد از خدای
جای نفرین هم به لب دیدم دعا دارد حسین
اشک خونین گو بیا بنشین به چشم «شهریار»
کاندر این گوشه عزایی بی ریا دارد حسین
ذره ذره آب شدنتو، نیاز به دونستنه حقیقتی که داریو میبیننا،
بازم ساکتن...
خدایا!
اگه بنده هات اینجوری همدیگرو دوس دارن، ترجیح میدم تنها باشم...
امشب زیر بارون دلم پـــــرواز کرد!
ینی پریدااااا!!
نمیشد لبخندمو جم کنم حتا!
مغزم داش میخندید، داره میخنده...
.
من خوبم:)
.
خدایا به حق همین بارون قشنگت حاله دلای هممونو خوب کن...