خودم و خدام

لا حول و لا قوة الا بالله العلی العظیم...

خودم و خدام

لا حول و لا قوة الا بالله العلی العظیم...

:)



فک کنم یه تیکه از آرامش رسیدن به همینجاس که بفهمی هیچ چشمی منتظرت نیس...


اینجوری راحت تر میتونی رها شی..

نظرات 7 + ارسال نظر
فاطمه سه‌شنبه 30 آبان‌ماه سال 1391 ساعت 10:22 ب.ظ

فاطمه سه‌شنبه 30 آبان‌ماه سال 1391 ساعت 10:25 ب.ظ

اصا دقت کردی امشب چقد واسه همه عجیب بوده؟

آره!...
جالب بود!

فاطمه سه‌شنبه 30 آبان‌ماه سال 1391 ساعت 10:31 ب.ظ

حالا میفهمم منظورتو از آپ امشبت...

اصا یه وضی فهمیدما...

به کسی نگی...

چی بوده؟!
ها؟ ها؟ ها؟

فریناز سه‌شنبه 30 آبان‌ماه سال 1391 ساعت 11:11 ب.ظ http://delhayebarany.blogsky.com

اینطوری رها هم بشی باز گیری!



می بینم که دارن آتیش می زنن به نتتون
جلوشونو بگیر آقا!! این چه وعضشه آخه؟

نخیرم

ها؟؟کی؟ کجا؟

فریناز پنج‌شنبه 2 آذر‌ماه سال 1391 ساعت 12:11 ق.ظ http://delhayebarany.blogsky.com

چراخیرم

هیچی شما راحت باش

حرف گوش نمیکنیا بچه!

راحتم!!

ارسلان جمعه 3 آذر‌ماه سال 1391 ساعت 02:58 ب.ظ

چه فکر ِ اشتباهی...واقعا..

چرا خودتو میزنی به اون را!!!

خیلی وقتا چشمای منتظر ِ ما رو نمیبینیم!

هیچکس هم اینطوری رها نمیشه عمرا"...

به این خوده خودت بگو هرچی اشتباه فک می کنه رو پست نکنه!

اصن اشکم دراومد...از دست تو خوده خودت..

اصن تو خودتو گول میزنی ...گول گول گول....


دوا نکن، آدم دلش که از همه پر باشه باید یجوری به خودش دلداری بده دیگه
سعی میکنم ننویسم

ارسلان دوشنبه 6 آذر‌ماه سال 1391 ساعت 03:51 ب.ظ

آدم که اینجوریا به خودش دلداری نمیده..
حالا که دلت پره از همه...به خدا بگو خالیت کنه!!

باشه

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد