خودم و خدام

لا حول و لا قوة الا بالله العلی العظیم...

خودم و خدام

لا حول و لا قوة الا بالله العلی العظیم...

تنهای تن های تنها!


یه وختایی دو سه سال زحمت یکیو میکشی (زحمتاااا!) که بزرگ شه، که دقیقا بشه همونی که میخواستی...

به نتیجه ام میرسیا!

ولی یه چی تهه دلت انگار میگه باید ولش کنی بره!

.

اونوخ میشینی روز و شب تماشا میکنی نتیجه ی تلاشاتو! با یه لبخند این مدلی:

.

یکیم خیلی سال پیش زحمت مارو کشید...

ولی نشد حالا که آدم شدم پیشش باشم!...


نظرات 28 + ارسال نظر
فاطمه پنج‌شنبه 27 مهر‌ماه سال 1391 ساعت 04:49 ب.ظ


...

فریناز پنج‌شنبه 27 مهر‌ماه سال 1391 ساعت 08:41 ب.ظ http://delhayebarany.blogsky.com

رسم دنیاس دیگه
جز اصول اثبات شده برای هر تن تنهایی که تن تنها نبوده یه زمانی

خودم میشم مثال نقض!
خوده خودم!

فاطمه پنج‌شنبه 27 مهر‌ماه سال 1391 ساعت 11:18 ب.ظ

عجب جمله ای گفته فریناز امان از تنهایی های این مدلی..حکایت داشتن مرهمو دسترسی نداشتن بهش.منم بلدم مثه فریناز ازین جمله ها بگما.افتخار کن بم.

اینجوری افتخار میکنن؟
آخه تا حالا استفاده نکرده بودم ازش!
میشه اینجوری افتخار کنن؟!

فریناز جمعه 28 مهر‌ماه سال 1391 ساعت 12:29 ق.ظ http://delhayebarany.blogsky.com

وا
تو چرا جواب نمی دی نظراتتو؟
از من یاد بگیرین یه خورده
زرنگ باشین
دینگ دینگ

ببله!!
اینم جواب!
دانگ دانگ!

خوده خودم جمعه 28 مهر‌ماه سال 1391 ساعت 12:44 ق.ظ


هک شدیم رف اصا

پسمو قبول نمیکنه!!!

آدم جواب سوال امنیتیشو یادش میره؟!!

فاطمه جمعه 28 مهر‌ماه سال 1391 ساعت 02:20 ب.ظ

نخواستم افتخار کنی اصا.منو چه به این کارا.

وا!
تو چرا خود زنی داری دختر؟!!

فاطمه جمعه 28 مهر‌ماه سال 1391 ساعت 02:32 ب.ظ

قدیما بهتر تیکه مینداختیا

ی ی ی

فریناز جمعه 28 مهر‌ماه سال 1391 ساعت 02:52 ب.ظ http://delhayebarany.blogsky.com

اصن من عااااشخ دنگو دینگو دونگو دانگم


دنـــــگ!

محمدرضا جمعه 28 مهر‌ماه سال 1391 ساعت 04:46 ب.ظ http://mamreza.blogsky.com

مگه علقش کمه که افتخار کنه

من هیش کاره اما!

[ بدون نام ] جمعه 28 مهر‌ماه سال 1391 ساعت 04:49 ب.ظ

سلام .یعنی قبلش عروسک چوبی بودی واحیانا پینوکیو و حالا آدم شدی؟
ولی من میگم اونی که زحمتتو کشیده ،همین الان هم از این که حاصل زحماتش ثمر داده خیلی خوشحاله نه؟

اینم حرفیه! شاید!
مثه من؟!!

محمدرضا جمعه 28 مهر‌ماه سال 1391 ساعت 04:50 ب.ظ http://mamreza.blogsky.com

من بودم. من بودم .گفتم حالا یه بار هم که دو زار حرف بدرد بخور گفتیم ریا نشه ولی از ترسومن سریع لودادیم

میگم دوباره برنامه بریز یه سفری برو! نه؟!
حال و هوات عوض میشه

فاطمه جمعه 28 مهر‌ماه سال 1391 ساعت 09:03 ب.ظ

راس میگه بنده خداکسی مگه عقلش کمه به ی خلو چل افتخار کنه؟تازشم باز که اسمش یادش رف.ولی خوشم میاد دیگه ترسیدهتازشم شما لازم نکرده از ما دفاع کنید ما خودمون از پسه این آقا اسم ننویس برمیایم

شما لازم نکرده انقد تایید کنی ایشونو
باشه دیگه!

آبجیت جمعه 28 مهر‌ماه سال 1391 ساعت 09:43 ب.ظ



دوستان زهرا، زهرا دوستان!!

یکانی شنبه 29 مهر‌ماه سال 1391 ساعت 10:01 ب.ظ http://yekaniy.blogsky.com

من که آدم نشدم ولی همین دیروز دست معلم کلاس اولم رو بوسیدم بعد 20 سال ...

هنو خیلی راه داریم...


چه باحال!

فریناز شنبه 29 مهر‌ماه سال 1391 ساعت 11:04 ب.ظ http://delhayebarany.blogsky.com

چیطوری خود خودت؟
خُبی؟

دلت بسووووزه ما بارون داشتیم امروز

دونــــــــگ!

خـــــب!

سوخت!

دینـــــــگ!

فریناز یکشنبه 30 مهر‌ماه سال 1391 ساعت 07:54 ق.ظ http://delhayebarany.blogsky.com

کی گف؟

خدایا بش بده

خدا به هممون بده!

فریناز یکشنبه 30 مهر‌ماه سال 1391 ساعت 07:55 ق.ظ http://delhayebarany.blogsky.com

میگم یه اصول بده بیرون از نظربستن های مکرر

کسی که نظرات خود را میبندد حتما نظر نخواسته است!

محمدرضا یکشنبه 30 مهر‌ماه سال 1391 ساعت 09:38 ق.ظ http://mamreza.blogsky.com

مرحم؟؟؟؟؟
مرهم منظورته؟
یا من را هم؟
یا مرا هم هم؟
ولی انصافا نیاز داریم بهش.خیلی هم

گفتم که اون گف...
اینجوری گفته بود!

اصا شماها خوبین

آره
خیلی

محمدرضا یکشنبه 30 مهر‌ماه سال 1391 ساعت 09:40 ق.ظ http://mamreza.blogsky.com

ببخشید که این نظرم مربوط به پست جدیدت بود.
تقصیر خودته که براش اجازه نفس کشی(نظردهی)نزاشتی

خوب میکنم

فاطمه یکشنبه 30 مهر‌ماه سال 1391 ساعت 02:36 ب.ظ

خو نیس ازما دفاع میکردید...میکردید؟میگم ما که با زهرا آشنا هستیمراستی من اصا قصد تایید این آقارو ندارما ولی باز راس میگه.تو چرا انقد املات ضعیف شده بچه؟ولی واسه طرفداری از خوده خودم خودم میگم که تو شهرما میگن مرحم.افتاد؟به اون آقا اسم ننویسم بگو تو کاره ما دخالت نکنه

الان اونوخ افتخار ما بهتر بود یا دفاعه شوما؟!!!

فریناز یکشنبه 30 مهر‌ماه سال 1391 ساعت 08:47 ب.ظ http://delhayebarany.blogsky.com

لایک به نظر محمدرضا
2 به 2

دوئل

توام؟
هی!

شماها همتون خوبین!

محمدرضا یکشنبه 30 مهر‌ماه سال 1391 ساعت 10:05 ب.ظ http://mamreza.blogsky.com

عه!!!
چرا اذیت میکنین بچه رو.
الان میره باعروسکاش میحرفه دیگه نمیاد مطلب بذاره موجبات انبساط خاطر بشه.
خودت خوبی.جد و آبادت هم خوب بودن

بله!
میرم با نوم درد و دل میکنم اصا!
ااااا
یکی بالاخره پیدا شد بفهمه اون فشه بده!

فریناز یکشنبه 30 مهر‌ماه سال 1391 ساعت 10:48 ب.ظ http://delhayebarany.blogsky.com

ببخشید اگه ناراحت شدی
اصن تو بهتر همه ی مایی

ببخشیدا
آفرین


بازم لایک به نظرآخری محمدرضا

من دوس ندارم بهتر باشم



من این نقل و نباتو خفش میکنما!

مجتبی دوشنبه 1 آبان‌ماه سال 1391 ساعت 07:24 ق.ظ http://havayebarooni.blogsky.com/

در لغت نامه دهخدا آورده اند که
مرحم به معنی بسیار مهربانی کننده و پر از رحم و مهربانیست
که به درستی در این جمله به کار رفته است.
ما هم موافق مدیر وبسایت هستیم


اهم اهم!
بفرمایید!
تحویل بگیرین خوده جنابالیاتون!

Majid سه‌شنبه 2 آبان‌ماه سال 1391 ساعت 01:34 ق.ظ http://downloadmusictop.blogsky.com/

گاهی وقتا من هم چنین حسی دارم

[ بدون نام ] سه‌شنبه 2 آبان‌ماه سال 1391 ساعت 11:04 ق.ظ

اگر منظورت این مرحمی که دوست عزیزمون زحمت معنیشو کشیدن باشه دیگه
نزدیک و بی خطر وبی منتش چیه؟
مرگ نقل ونبات منظورت این نبود دیگه
بود؟

جناب ایشون یک عدد نقل و نبات بیمار میباشند، اسمشونم هی هی یادشون میره!
میخواستم جنس "مرحمش" خیلی خوب باشه خب!
اصا برو اصلا کن خودتو برادر!!
دهه!
به بچه مردم گیر میده!
اصا همینیه که هس!

مجتبی سه‌شنبه 2 آبان‌ماه سال 1391 ساعت 11:39 ق.ظ http://havayebarooni.blogsky.com/

دوست عزیز کسی که بسیار مهربانه هم نزدیکه هم در کنارش احساس امنیت میکنه و هم انقدر رحم و محبت داره که بی منته لطفاش.
شما بگو مرهم کدوم یکی از این صفاتو داره؟؟؟

چمیدونه!
جاهله!!!

محمدرضا چهارشنبه 3 آبان‌ماه سال 1391 ساعت 09:58 ق.ظ http://mamreza.blogsky.com

سلام.
منم همینو میگم دیگه.مرحم همه این صفاتو داره به خودی خود و نیاز به درخواست این صفات براش نیست.
ولی اگر آدم این صفاتو بخواد برای مرهم میخواد نه مرحم.
به هرحال نظرشما محترم وقابل ستایشه.
منم اصا گیر ندادم که.میخواستم کم سوادی مدیریت محترم وبلاگ رو برسونم که القصه قبول نمی کننو با نظر شما هم کلا اهم و اوهومشون گرفته.
چقد بده انسان ها ظرفیت قبول اشتباهاتشون رو ندارن همش دنبال توجیهن.
دنگ

سلام!
منکه گفتم شما خوبی جناب!
عجبا!

اصا از طرف خودم و همه ی عوامله این وب و اون آقا حتا(!) ازتون عذر میخوام!

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد