خودم و خدام

لا حول و لا قوة الا بالله العلی العظیم...

خودم و خدام

لا حول و لا قوة الا بالله العلی العظیم...

واللا!

 

اینا چرا اینجوری شدن؟! 

واقعا کسی که گفته خوابم یجور مرگه اینارو دیده فک کنم! 

نه منو که با صدای سوسکم(!) از خواب میپرم!
 

خب میترسونن آدمو ! 

 

صب بعد از اینکه از بیدار شدن یکیشون نا امید شدم و یخده ام ترسیدم که نکنه مرده باشه! رفتم سراغه دومی! 

اون موقه بود که از ترس انگشتمو زدم به صندلی ای که کنارم بود! 

گفتم نکنه ما روح شدیم احیانا که هیشکی نمیشنفتمون! 

گرچه بعدش کلی به خودم خندیدم ولی اون موقه کاملا جدی بودم!   

.

راستی:

کسیم حق نداره بخنده چون الانم کاملا جدیم!

نظرات 7 + ارسال نظر
فاطمه سه‌شنبه 20 دی‌ماه سال 1390 ساعت 11:39 ق.ظ



اون شکلکه واسه خالی نبودن عریضه بود

درک شدید کاملا

فاطمه سه‌شنبه 20 دی‌ماه سال 1390 ساعت 11:40 ق.ظ

آخی الهی بگردیم بچمون صب ترسیده!!!

(این الان نهایت احساس بودا خودتون خوب درک می کنید دیگه حتما)
مگه نه؟

بله
کلی ترسوندنمون!
آخه نفس میکشیدن ولی جواب نمیدادن هرچی داد میزدم
!!

مینا سه‌شنبه 20 دی‌ماه سال 1390 ساعت 04:49 ب.ظ

حالا واقعا بیدار بودی یا خواب دیدی؟
آخه شما که کلا نخوابیده بیدارین....


بچه پررو!
الانن خودتو زدی به اون را یا واقعنی اون راهی؟!!

[ بدون نام ] سه‌شنبه 20 دی‌ماه سال 1390 ساعت 06:19 ب.ظ

جونه خودم واقعنی اون راهم
وااا اینجا کلا همه دعوا دارن
اون که خودش میاد غر میزنه تو هم که من میام غر میزنی

و خب البته الان که من دارم اینو جواب میدم ازون راه درومدی دیگه!...

pendar جمعه 23 دی‌ماه سال 1390 ساعت 08:08 ب.ظ

کمال شنبه 24 دی‌ماه سال 1390 ساعت 03:38 ب.ظ http://baroonedeltangi.blogsky.com

اسکار بهترین صحنه ی احساسی سال 2011

فریناز چهارشنبه 28 دی‌ماه سال 1390 ساعت 03:11 ب.ظ http://delhayebarany.blogsky.com

میگما من که نمیتونم نخندم

یواشکی بخند کسی نفهمه خب!!!!

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد