-
اندر احوالات موزیک گوش دادنمان!
شنبه 1 مهرماه سال 1391 02:18
-فاطمه! حواست هس تا آخرش گوش دادی؟! من: نه، حواسم یه جا دیگه بود! -میگم... +اینجا تهران است! حال خوده خودمان! یک بامداد!...
-
:....
شنبه 25 شهریورماه سال 1391 00:23
فقط زل زدنم میاد...
-
از اصول 6!
پنجشنبه 16 شهریورماه سال 1391 18:21
هیچی دردناک تر از این نیس که سوژه ی پستات پاشه بیاد وبت باهات همدردی کنه!
-
؟!
چهارشنبه 15 شهریورماه سال 1391 00:59
شماها میدونین اینکه من الان دوس دارم قلبمو بالا بیارم دقیقا مفهومش چیه؟!!
-
مخاطب خاص...
یکشنبه 12 شهریورماه سال 1391 17:41
بازم خودم موندمو خودت ... کجایی که تنهایی و بی کسی با من آشنا کرده حس غمو ببین داغ دوری از آغوش تو به زانو دراورده احساسمو ... ازین شهر خاکستری دلخورم ازین بغض پیچیده تو لحظه هام تو این روزهای پر از بی کسی تو تنها، تنها تو موندی برام...
-
از اصول 5!
یکشنبه 12 شهریورماه سال 1391 14:49
بدترین آدمایی که تو زندگیت هستن اونایین که نیستن !
-
:|
پنجشنبه 9 شهریورماه سال 1391 19:50
یه وختاییم این "هه" ای که میگمو نباید بذاری به حسابه سرخوش بودنم! شاید دارم آهمو از یه راه کاملا مخفیانه(!) خالیش میکنم!...
-
مصاحبه؟!
سهشنبه 7 شهریورماه سال 1391 10:33
دوست ناباب پیدا کردم! دیروز باهاش در انظار عمومی(!) حاضر شدم، آبروم ریخ کف زمین! خدا عاقبتمونو به خیر کنه!!
-
خوده خودم
دوشنبه 6 شهریورماه سال 1391 13:46
دلم کربلا میخواد! ازینا که میرن دیگه برنمیگردن!
-
رو اعصاب!
جمعه 3 شهریورماه سال 1391 23:37
مزخرف ترین جمله ها میدونی چین؟ جمله های پرسشی ای که دقیقا با " میدونی چ " شورو میشن! خب آدم از کجا بدونه؟! واللا!
-
چی به سر دلامون میاد؟!
شنبه 28 مردادماه سال 1391 23:52
تبریکای مجازی! خوشحالیه مجازی! لبخند مجازی! ! . اینم شد زندگی آخه الان؟ عیدتون مبارک
-
نه خب!
جمعه 27 مردادماه سال 1391 23:31
من همیشه یکی از مشغله های ذهنیم این بوده که چجوری نتیجه ی " -میخوری؟ +نه" با " -نمیخوری؟ +نه" دقیقا یکیه؟!!
-
زندگی کنیم!!
پنجشنبه 26 مردادماه سال 1391 13:41
من خودم به شخصه آدمیم که خیلی اعتقاد دارم هیچی اتفاقی نیس!! ...
-
پشیمانی
یکشنبه 22 مردادماه سال 1391 15:19
رفتارای بعضیا کل قانون وجودتو بهم میزنه! دقت کردین؟!!!
-
نخاله!!
جمعه 13 مردادماه سال 1391 15:22
نمیدونم چرا هروخ سه نفر واسه فرار از تنهایی به ناچار همو تحمل میکنن، تنهاترینشون منم!!!
-
از اصول 4!
پنجشنبه 12 مردادماه سال 1391 14:20
آدما دو دسته ان: یه سری اونایی که باهاشون یه ریز دوات میشه، یه سریم اونایی که لیاقت دوا کردنم ندارن حتی!
-
خوده خودم
چهارشنبه 21 تیرماه سال 1391 16:05
منو ندیدین؟! گم شدم
-
از اصول 3!
شنبه 17 تیرماه سال 1391 20:56
هیچ وخ به کسی که رفتاراش دیوونم میکنه انقد نزدیک نشم که گند زده شه به باورام!.. منه نوعی رو میگم! آدما از نزدیک بیریختن
-
دهانه بدمان
دوشنبه 12 تیرماه سال 1391 22:18
ینیا کارم به حایی رسیده (کار میرسه یا میکشه؟) که به یکی میگم مرسی میگه مسخره میکنی؟
-
خوده خودم
شنبه 10 تیرماه سال 1391 20:20
حالا هی بکوبین تو سره احساسه همدیگه! ماله من یکی که کنترل نمیشه! اه ...
-
:-/
سهشنبه 30 خردادماه سال 1391 18:27
فرقه فامیل با دوست اینه که اگه انتخابشم نکنی بازم نمیتونی مطمئن باشی که به پروپات نپیچه!!
-
شکست عشقی میخوریم!
سهشنبه 30 خردادماه سال 1391 00:10
- ا! هفته ی دیگه تولدته؟! - نخیرم، همین جمعس! - ا! میخواستم برم یه چی بخرم واست! حالا چی دوس داری بخرم؟ - بگم چی دوس دارم؟ - آره فقط آی پد نباشه! - . ینی تا این حد لو رفته آرزوهام همه ام که پول ندار شدن واس ما حالا! راستی: مدیونین اگه فک کنین اینو گفتم که واسم ازونا بخرین راستی1: آدرسمو نوشتم تو پروفایلم دیگه؟
-
از اصول2!
دوشنبه 29 خردادماه سال 1391 20:38
وختی انقد مظلومانه(!) در مقابل چرت و پرتات سرمو تکون میدم لطفا بفهم که دارم میگم خفه شو!
-
فامیله داریم؟
پنجشنبه 25 خردادماه سال 1391 22:20
-چرا اتاقت این ریختیه خو؟! -عزیز من مسافرم، دو روز بیشتر اینجا نیستم! -چه مطمئنم هس دو روز دیگه میره خونه شوهر . ینی تا این حد جلو دماغشونو میبینن ملت!
-
منم ازینا!
چهارشنبه 24 خردادماه سال 1391 01:26
خیلی ایده ی جالبی بود! دوس داشتم! واجب شد برم ماژیک بخرم فردا!
-
جغدانه!
سهشنبه 23 خردادماه سال 1391 02:17
سر آن ندارد امشب که برآید آفتابی چه خیال ها گذر کرد و گذر نکرد خوابی !! ...
-
کشفیانه!
چهارشنبه 17 خردادماه سال 1391 01:05
"اونقدام مهم نیستی که بخوام ازت فرار کنم! " و تو چه میدانی لذت بیان این جمله از تهه قلبت را!
-
نفرررت!!
جمعه 12 خردادماه سال 1391 21:04
منم زهر دارم... خیلیم بیشتر و کشنده تر ازونی که الان این مار خطرناکه داش! امروز جریانشو تا کف دستم حس کردم! . پ.ن: دارم قطره قطره از چشام تخلیشون میکنم... راستی: وختی راستیایه خودمیانه بشه پی نوشت!!...
-
خوده خودم
پنجشنبه 11 خردادماه سال 1391 11:15
من به شدت! اعلام میدارم که تا کنون در مقابل هیچ یک از بدبختی هایم با وجود نایستاده و از همه ی شان در رفته ام! این را هم میدانم که روزی خواهد آمد که مجبور شوم بایستم، یک عدد ازان فیل کش هایش(!) را بخورم تا شاید بتوانم بزنم! نترسم! در نرم! بایستم...
-
من بازم قابلمه ی داغ!!:دی
دوشنبه 8 خردادماه سال 1391 01:25
و اینگونه است که نصفه شبیهایی که جغد میشویم علاوه بر شبح انسان مکشوفی نیز هستیم! هم اکنون کشف نموده ایم که "لذتی که در کندن ازین زخمهای خشک شده(!) میباشد در هیچ چیز دیگری نیست!" به درد سوختنش هم هزار بار می ارزد حتی!!! ما بریم به ادامه ی کارمون برسیم!!