-
فراخوان!
جمعه 6 بهمن‌ماه سال 1391 20:29
پونزدهه بهمن مهمونه منید به صرف بستنی تو هوای آزاد!
-
1
جمعه 6 بهمن‌ماه سال 1391 01:23
-
این منم!
پنج‌شنبه 5 بهمن‌ماه سال 1391 16:28
نمیفهمم اگه یکی بهم بگه شبیه باباشم دقیقا فش محسوب میشه یا نه، اونم قطعا نفهمیده من احتمالا ناراحت نشدمو دارم به این موضو فک میکنم! فک کنم مهم ترین مسئله ی این روزام لبخندی شده که باید زده بشه و از همین یه جهت (فقط همین یکی) چقد خدارو شکر میکنم که یه دنیای مجازیو کلی ازین شکلکای ذوق وجود داره! حس میکنم مخمم شکله اونا...
-
درده سر!
چهارشنبه 4 بهمن‌ماه سال 1391 00:18
goosh mikardam ke shayadd mokham ye chizayiro bala biare! vali engar bazi khatereha ba ye seri ahanga raghseshoon migire faghat!...
-
نکتشو گرفتی بزن لبخندو:دی
یکشنبه 1 بهمن‌ماه سال 1391 22:02
فک کنم اعضای کلاسم (حتا ) دیگه درک کرده باشن یه چیزیم میشه! هیچی نمیگن حتا اگه تمام مدتم با یه لبخنده مسخره زل بزنم به کتاب! خب نیگا لبخند نداره جدا؟!
-
منه بیمار!!
پنج‌شنبه 28 دی‌ماه سال 1391 00:46
به نظرتون تو این شرایطه سخت و بحرانی خودم با زبونه خوش برم یا تا 5 دیقه دیگه منتظر بمونم از خونه بندازنم بیرون؟! اینجا اسمایلیه سیاه و کبود شدن از شدت سرفه نداره آیا؟! شبیه اون آقاهه که تو عروسه مرده انقد سرفه کرد مرد رف اون دنیا بعد همه گفتن تازه واررررد! خب بیرون سرده، منم که کالسکه ام ندارم حتا! تازه یه گربه سیاهه...
-
آدمم نشدیم!
یکشنبه 24 دی‌ماه سال 1391 21:52
من نمیدونم این عادت ته دیگ درست کردن از همه چی کی میخواد از سر ما بیفته! خو سوخ غذائه لامصب!
-
دونخطه دی
شنبه 23 دی‌ماه سال 1391 22:23
هیشکی نیس شادیای الانمونو باهاش قسمت کنیم بلکم نترکیم؟! عایا! +ربیعتونم مبارک:)
-
:)
چهارشنبه 20 دی‌ماه سال 1391 13:47
من عـــــاشقه این کارتونه ام!
-
از اصول 11!
سه‌شنبه 19 دی‌ماه سال 1391 10:56
تنها چیز شیرینی که خوشمزه نیس کدو با شیکره
-
بـــــله!
دوشنبه 18 دی‌ماه سال 1391 23:15
از تنهاییام زدم بیرون! مثه این جوجوها که تا قبلش مچاله بودن! (البته از نوعه اردکه زشتش!! ) فقط نمیدونم خونمو بشکونم یا مجبور میشم برگردم توش باز!
-
از اصول 10!
یکشنبه 17 دی‌ماه سال 1391 16:49
هروخ دیگه واسه انقلاب رفتن ذوق نداشتی مردی! درد داره رو اوردن به آهنگی که باهاش کلی از روزاتو ساختی...
-
دوس دارم:پی
جمعه 15 دی‌ماه سال 1391 14:42
- شمام ازینا دارین خونتون؟! - نـــــه! (درد دلهای یک عدد عضو خانواده با یک بیگانه(!) در خصوص خوده خودمان! )
-
...
سه‌شنبه 12 دی‌ماه سال 1391 23:29
شیعیان دیگر هوای کربلا دارد حسین روی دل با کاروان کربلا دارد حسین از حریم کعبه ی جدش به اشکی شست چشم مروه پشت سر نهاد٬ اما صفا دارد حسین می برد در کربلا هفتاد و دو ذبح عظیم بیش از این ها٬ حرمت کوی منا دارد حسین... بس که محمل ها رود منزل به منزل با شتاب کس نمی داند عروسی یا عزا دارد حسین رخت دیبای حرم چون گل به تاراجش...
-
...
سه‌شنبه 12 دی‌ماه سال 1391 23:26
-
:)
شنبه 9 دی‌ماه سال 1391 22:02
چشمان ِ تو گل ِ آفتابگردانند به هر کجا که نگاه کنی ، خدا آنجاست ... حسین پناهی
-
:)
جمعه 8 دی‌ماه سال 1391 00:30
تولدت مبارک تازه ما کادوام گرفتیم! بعدا نوشت درخواستی: شوکوله گرام در ادامه ی مطلب!
-
بهترین:)
سه‌شنبه 5 دی‌ماه سال 1391 23:38
-
ادعامونم میشه!
سه‌شنبه 5 دی‌ماه سال 1391 22:01
ذره ذره آب شدنتو، نیاز به دونستنه حقیقتی که داریو میبیننا، بازم ساکتن... خدایا! اگه بنده هات اینجوری همدیگرو دوس دارن، ترجیح میدم تنها باشم...
-
نوبره!!
پنج‌شنبه 30 آذر‌ماه سال 1391 23:35
شب یلدا، رادیو 7، یه دیقه تنهایی بیشتر... دلم کرسی میخواد! دهه 50ایم نشدیم
-
خودتی!!
چهارشنبه 29 آذر‌ماه سال 1391 20:50
باز زمستون اومد ما خل(تر آیا؟) شدیم! من عـــــاااااشقه شوکوله آب شده ام!
-
چه قشنگ!:)
یکشنبه 26 آذر‌ماه سال 1391 21:12
بـــــرف:)
-
شب رویایی:)
سه‌شنبه 21 آذر‌ماه سال 1391 21:54
امشب زیر بارون دلم پـــــرواز کرد! ینی پریدااااا!! نمیشد لبخندمو جم کنم حتا! مغزم داش میخندید، داره میخنده... . من خوبم:) . خدایا به حق همین بارون قشنگت حاله دلای هممونو خوب کن...
-
تسلیت...
دوشنبه 20 آذر‌ماه سال 1391 11:24
ذکر مصیبت می‌کند: الشام الشام تا یاد غربت می‌کند: الشام الشام منزل به منزل درد و داغ و بی کسی را یک جا روایت می‌کند: الشام الشام موی سپید و چهره ای در هم شکسته از چه حکایت می‌کند: الشام الشام هر روز با اندوه و آه و بی شکیبی یاد اسارت می‌کند: الشام الشام در این دیار پُر بلا هر کس به نوعی عرض ارادت می‌کند: الشام الشام...
-
...
جمعه 17 آذر‌ماه سال 1391 22:16
پس از اَفرینش اَدم خدا گفت به او: نازنینم اَدم.... با تو رازی دارم !.. اندکی پیشتر اَی .. اَدم اَرام و نجیب ، اَمد پیش !!. ... زیر چشمی به خدا می نگریست !.. محو لبخند غم آلود خدا ! .. دلش انگار گریست . نازنینم اَدم!!. ( قطره ای اشک ز چشمان خداوند چکید ) !!!.. یاد من باش ... که بس تنهایم !!. بغض آدم ترکید ، .. گونه...
-
ممممم
سه‌شنبه 14 آذر‌ماه سال 1391 13:45
شاید مثه همیشه نباشه... شاید فقط خودم بفهمم! قلب تنها که میشه سرما میخوره! یه وختایی خالیش میکنیم واسه کسی که نباید اونوخ فقط خودش میفهمه چقـــــد غلط رفتیم... خالی که باشه خطرناک میشه! باید خیلی مواظبش بود! دیگه نمیتونه خالیو از پر تشخیص بده! گنا داره . آرامش گرمایی که منتظره تک تکمونرو نمیشه نادیده گرف... نذاریم...
-
نامه ای از سوی پروردگار به همه انسان ها...
دوشنبه 13 آذر‌ماه سال 1391 13:19
سوگند به روز وقتی نور می گیرد و به شب وقتی آرام می گیرد که من نه تو را رها کرد ه‌ام و نه با تو دشمنی کرده‌ام ( ضحی 1-2) افسوس که هر کس را به تو فرستادم تا به تو بگویم دوستت دارم و راهی پیش پایت بگذارم او را به سخره گرفتی. (یس 30) و هیچ پیامی از پیام هایم به تو نرسید مگر از آن روی گردانیدی. (انعام 4) و با خشم رفتی و...
-
صداقت!
جمعه 10 آذر‌ماه سال 1391 18:25
کمن کسایی که وختی در جواب "خوبی؟" هاشون میگی "ممنون" میفهمن که چقـــــد با همیشه فرق داری... قدرشونو باید دونس... شکر
-
چسبیده لامصب!!
چهارشنبه 8 آذر‌ماه سال 1391 21:53
امشب این همه زندگی کردم هنو ساعت 10ام نشده حتا
-
...
چهارشنبه 8 آذر‌ماه سال 1391 12:16
حسین آموخت که " مرگ سیاه " سرنوشت شوم مردم زبونی است که به هر ننگی تن در می دهند تا " زنده بمانند " ، چه کسانی که گستاخی آنرا ندارند که " شهادت " را انتخاب کنند ، " مرگ " آنان را انتخاب خواهد کرد! دکتر علی شریعتی حسین وارث آدم