خودم و خدام

لا حول و لا قوة الا بالله العلی العظیم...

خودم و خدام

لا حول و لا قوة الا بالله العلی العظیم...

فاطمـــــ


واسه تو

کشفیات!


خواستین خوده خودمو شکنجه بدین، یه بی حسسی بزنین به لپش بفرستینش از خونه بیرون!

.

اصا از همین تریبون از همه ی عزیزانی که منتظره لبخند از جانب ما بودن پوزش میطلبیم!

.

عوضش لبخند مجازیکی دارم هنوز!


آخیش!

زرنگه!!


منم اگه دندون پزشک بودم بعده اینکه اون آشغالارو میکردم تو حلق بیمار باهاش سلام و احوال پرسی میکردم!

تا حالا دیدین چجوری با چشم فش میدن؟!

خعلی باحاله!

خوده خودم


اگه بپرسن میگم اونقد بزرگ شدم که از دیر جواب گرفتنام خوشحالم شم...

خوبه که شولوغن همه...

شماها یادتون نمیاد:دی


بچه که بودم اوضا خیلی بهتر بود(!)

حداقل وختی مثه الان سرم میخورد جایی یکی بود بزنتش بگه "ای دیواره بد!"!!


آی سرم


..


التماس دعای فراوان...

چه اطفال پیچیده ای بودیم!!


جا خواستیم جانشین نخواستیم!!


من الان دو روز و نیمه یاد این جمله افتادم دارم میخندم! قهقه حتا! 

دیگه گفتیم شمارم در شادیمون سهیم کنیم آخر عمری(!)!


واللا!

اینم چیز بوده میگفتیم آخه؟!


باور کن!!


دلم لک زده واسه کلی دردسر!!

اصا دوس دارم عاشق شم حتا!!!

از اصول 9!


وختی میخوایم یه صفته احمقانه ی لعنتیو همینجوری بچسبونیم به یکی، یخده فک کنیم، شاید بنده خدا همه ی عمرشو صرف نداشتنش کرده باشه!

اون گف


خدایا دلم مرحمی میخواهد از جنس خودت


نزدیک، بی خطر، بی منت...


تنهای تن های تنها!


یه وختایی دو سه سال زحمت یکیو میکشی (زحمتاااا!) که بزرگ شه، که دقیقا بشه همونی که میخواستی...

به نتیجه ام میرسیا!

ولی یه چی تهه دلت انگار میگه باید ولش کنی بره!

.

اونوخ میشینی روز و شب تماشا میکنی نتیجه ی تلاشاتو! با یه لبخند این مدلی:

.

یکیم خیلی سال پیش زحمت مارو کشید...

ولی نشد حالا که آدم شدم پیشش باشم!...


وای:|


امون از اون رابطه وختی پای زبون سکوت میاد وسط...

از اصول 9!


کاکائو رو که نباید زود تمومش کنی!

باید تیکه تیکه بذاری تو دهنت، چشاتو ببندی، فک کنی چقـــــــد خوشبختی!...

پایه فروشی کجاس؟!



من اگه شهردار بودم یه جا درس میکردم که مردم بهش بگن ایسگاهه آدم!

بعد هرکی میخواس بره جایی، پایه نداش اونجا وایمیستاد منتظره آدمای هم مسیرش!

بده؟!

واللا