در راستای خواب دیشب:
بین از دست دادن یکی که دوسش دارین و دشمن شدن باهاش کودومو انتخاب میکنین؟!
ازون دوسش دارینایی که یه حسه کاملا کاذب (البته از نظره اینجانب!) بهتون میگه بدون اون نمیتونین!!
مسخره ترین سوالی که میشه از یکی پرسید:
میتونم بهت اعتماد کنم ؟!
در تاریخ حتی یک مورد هم جواب منفی ثبت نشده !
امروز یکی از عقده های زندگیمو کشفیدم خودم به شخصه!!
انقده کیف میده!
وختی تو یه اتوبوس شولوغ که جا نیس، به یکی اس ام اس بدی:
الان یه فوضولی داره میخونه، بعدا بهت میگم!
امشب با پیشونی(!) رفتم تو دهنه زهرا!
زهرا:
چرا اینکارو میکنی؟
من:
...
زهرا:
نگا خون مرده شد!
من:
...
زهرا:
خب یکم ککت بگزه!!
من:
زهرا:
نگا!!
من:
زهرا:
وا چرا میخندی؟!
من:
آخه ککم اینجوری میگزه!
وختی میگزه خندم میگیره!!
و هی از او وا و از ما قهقهه!
تهشم گف که من زیادی خوشحالمو رف!
وا!!
حتی به شدتی که من بفهمم:
زندگی ینی 9 نفره سواره یه ماشین شدن و تا مقصد به در و دیوار خندیدن!( درون حد که وختی در وا میشه دو نفر آخر به طور خود جوش بیرون ماشین قرار بگیرن!)
زندگی ینی تو یه جای شولوغ نشستن و زل زدن به کفشای آدمایی که دارن را میرن! یا شاید شمردنشون! (درون حد که نگاهای سنگینشونو حس کنی که از رو تو میره رو کفششون و بعد احتمالا به آسمون واسه دعا!!)
زندگی ینی تو سینما انقد زر بزنی که فیلم کوفت همه بشه!
و کللی چیزایه دیگه!
همشم خوده خودم فهمیدم!!
گرچه یه چن روزی میشه تشریف فرما شدیم ولی حس اعلامه وجودش الان در درونمان حضور به هم رساند!! تازه اونم زورکی!
این روزا میدونی از چی بدم میاد؟!
ازین دیالوگ:
حالا هرکی: درس میخونی؟!
خوده خودم: نه، نمیاد!
حالا هرکی: چی؟!
خوده خودم (در حال خودخوری!): حسه درس دیگه!!
این ابشار( جمع بشر)تا چه حد خودشونو میزنن به نفمی آخه؟
امروز صب ازون سالی یه بارا بود که حالم اینجوری بد بود و رسما رو به قبله بودم
حالا نمیدونم چرا ملت یاد ما افتادن!
اولیشون که بعده چن وخ زنگ زده نحوه ی نگهداریه همستر رو به طور کامل و ترجیحا با یکی دو بار تکرار از زیر زبونمون کشیده بیرون!
خوبه از صدامم تشخیص نداد من خوده خودمم!!
دومیم که زنگ زده میگه سلام، محمدم!
من تو دلم!: واای الان وخته مزاحم داشتنه؟
خب آدم چمیدونه پسرای فامیل انقد زود بزرگ میشن!
کاش عقلشونم قد میکشید با صداشون حداقل!
واللا!
آدم که نباید به دختر عمش بره! باید مفید باشه!!
آخه خیلی کاره واجبی داش!
میخواس بپرسه مرحله ی فلانه اون بازیرو چجوری رد کردم!
گرچه یادم نیس چجوری پیچوندمش!!
اینم شد زندگی الان؟!
.
راستی: الانم فک کنم اثراته شوکه صبه، دارم هذیون میگم!!
راستی1:شایدم این انقد طولانی شد که تهش بگم دارم واقعنی میرم!
بله!
تعطیلاته نوروز ما از پس فردا آغاز خواهد شد و سفری ده روزه در پیش داریم!
زبون درازِی!!
.
خوبیو که حلال نمیکنن بدی ایم اگه دیدین خدایی نکرده بیاین تلافی کنین اگه راس میگین!
از دیشب که دارم میگم سبکم!
هی دارم میگم سبکم!
این بارونم شورو کرده
تا میبینه چشامو وا کردم صداشو بلندتر میکنه!
ول کنم نیس!
نیگا!صداشو میشنوی؟!
تو حیاط پر شده از بوی خدا!
فک کنم عیدیم رسیده باشه!
قضیه چیه؟!
به منم بگید خب!
.
راستی:
پست پایینیه مخاطب زیاد پیدا کرده بود مام رمز دارش کردیم!
هر کی فک میکنه مخاطبه بگه رمزشو بهش بدم!!
حداقل منم میفهمم کیه!!!
واللا!