خودم و خدام

لا حول و لا قوة الا بالله العلی العظیم...

خودم و خدام

لا حول و لا قوة الا بالله العلی العظیم...

کار فردا رو به امروز میفکن!!


ما که دانشجوام شدیم آدم نشدیم!

تنها فرقش اینه که حواس پرت شدیم، امروز فک کردیم 12امه نشستیم پا درس و مشخمون!

خام شدم اصا!

من با این همه تکالیفه انجام شده چه کنم الان؟!

نظرات 17 + ارسال نظر
محمدرضا یکشنبه 11 فروردین‌ماه سال 1392 ساعت 07:10 ب.ظ http://mamreza.blogsky.com

سلام.
یه کم دیگه تلاش کن شاید شدی
یه فرقع دیگه هم کرده و اون اینه که شما یه نفری چه طوری فکر کردید نشستید پا درس؟
پا درس ومشخ میشینن آخه؟پاشو زشته!
مخشات ننوشتی نیای دانشگاه که مثل دفعات قبل باید بری ولیتو بیاری.
اما و اگر هم قبول نیست.فقط ولی
این اسمایلی جدیده از کجا آوردیش هان؟

سلام!
نـــــه نمیشـــــه
ما یه نفرمون کللیه، مثه شما نیستیم که!
آخ جووون!
غیبتم موجه خواهد شد ینی؟!
از خارج خریدم

محمدرضا یکشنبه 11 فروردین‌ماه سال 1392 ساعت 07:16 ب.ظ

تو می تونی ...
ادم شدن چه آسان
انسان شدن چه مشکل؟
یه نفر ما یه نفر تازه شاید یه نصفه باشه حتا.
نخیرم.اصلا هم موجه نشد.باید ولی بیاد ببینیم چی میشه.
خارج یعنی اون ور جوب؟

من قهرم فعلا با خوده خودم!
واس ما یه ده بیس نفری هستن همشونم چپل چلاغ(؟)ن

عجب گیری افتادیما!

نه، ینی خارج از اتاق!
تا اون ور جوب میدونی چقد راهه؟!!

محمدرضا یکشنبه 11 فروردین‌ماه سال 1392 ساعت 07:18 ب.ظ

وب هم مگه خائن میشه؟؟
فقط قالبشو عوض کرده بنده خدا.
ینی میخوای بگی تمون(شلوارش)دوتا شده؟
جات خالی ما انقدر سرزدیم سرمون شکست.
میشه واضح و مبرهن مشخص کنی په کچایی په؟

صاحابش که میشه!
قالبه ام دمه دس بود!

دقیقا بر وزن همون بود!

رفته بودیم سفر بعدم روحمون برنگشته، گم شده اصا!

محمدرضا یکشنبه 11 فروردین‌ماه سال 1392 ساعت 07:20 ب.ظ

بزا از راه برسی بعد!
هی پشت سر هم می پستی که چه؟!
خداوند یک فقره همکار بهشتی نصیبت کنه بعدا.
نه بابا روحته اومده داره جاتو وب مینویسه.به تو روحت صلوات بفرست

میپره هااا

ایشاللا:)

نه بابا، روحه ملوم نیس کودوم گوریه!

محمدرضا یکشنبه 11 فروردین‌ماه سال 1392 ساعت 07:21 ب.ظ

خودمونیم چار روز نبودی رفتی اون ور جوب از دست رفتیا.
دکتری چیزی نداشت اونجا.
هنوز برنگشتب شاید.شایدم اومدی رفتی یا بعدا میای.

دعا کنید به دست بیایم دوباره!!
دکتر؟! یه چی میگیا!

محمدرضا یکشنبه 11 فروردین‌ماه سال 1392 ساعت 07:24 ب.ظ

شما خیلی بیخود با خود خودت قهری!!مگه کسی باخودخودش قهر میکنه که توباخود خودت قهری خود خودم گرامی؟هان؟
چپل چلاق همون هچل هفته یا قاراشمیش؟کدومه؟
خارج از اتاق؟اتاقتون جوب داره که شما رفتی اون ورش؟
بدو آشتی کن بینیم

خیلیم بچه ی بدیه
نیگا دستشم تو چششه حتا
اه
حال آدمو به هم میزنه!
عه؟! با قاف بود؟!

نه دیگه، جوب دوره خیلی!

عمرا!

محمدرضا یکشنبه 11 فروردین‌ماه سال 1392 ساعت 07:26 ب.ظ

ای خائن
ای وبلاگ فروش
وبلاگت به چی فروختی؟دوتا شوکولات لیسیده؟هان؟
خجالت نکشیدی؟
بیچاره وبلاگت.چقدر پات وایساد.

نه، یکیو نصفی
چرا، الان پشیمونم، جوونی کردم!
وظیفش بوده!
شما قاضی ای یا وکیل؟

[ بدون نام ] یکشنبه 11 فروردین‌ماه سال 1392 ساعت 07:28 ب.ظ

مگه تینره که بپره؟
اصا تینر میدونی چیه؟
منم رفته بودم سفر روحم شاد شد.
ادم روحشو گم میکنه آخه.
بدو پیداش کنم بینم

بیا! انقد نظر دادی اسمت تموم شد!
نه بابا فقط میدونم خوش بوئه!

سعی میشه!
خب اونم با خوده خودم قهره حتما دیگه!

محمدرضا یکشنبه 11 فروردین‌ماه سال 1392 ساعت 07:30 ب.ظ

بدو به دست بیا بینیم

اومدم!!

محمدرضا یکشنبه 11 فروردین‌ماه سال 1392 ساعت 07:32 ب.ظ http://mamreza.blogsky.com

دستشو از چشش در بیار بزار بهتر به واقعیات اطرافش بنگره.
شاید نگرشش عوض شه.واااللللا
بچه خوبی بود.دو روز بردی اون ور جوب هوایی شد بچم.
با قاف یا با غین؟
رو حرف من حرف زدی نزدیا

سعی میشه اینم!

آدمو وسوسه میکنه باز گیر بدم با غینه ها!

محمدرضا یکشنبه 11 فروردین‌ماه سال 1392 ساعت 07:34 ب.ظ

دیگه بدتر.
یکی از شوکولات ها هم که جویده بوده!!
پشیمونی فایده داره به شرطی که باز ترکار نشه.تکرار و اینا

آره! مچاله بود اصا! ولی عجب مزه ای داش!!
اینم سعی میشه حتا!

[ بدون نام ] یکشنبه 11 فروردین‌ماه سال 1392 ساعت 07:35 ب.ظ

من نه قاضی ام نه وکیل من خود خودمم تو هم لطفا خود خودت باشه.
دهه!
بچه خوبیه پیداش کن باهات آشتی میکنه فقط دیگه گمش نکنیا.

فک کردم قاضی ای ولی!
منم خوده خودمم اتفاقا!
خودش برمیگرده! خسته میشه بالاخره!!

محمدرضا یکشنبه 11 فروردین‌ماه سال 1392 ساعت 07:37 ب.ظ

عه!! اومدی؟
پاش برو خونتون بینیم باز گم میشی.
چرا اینقدر خوشبویی تو؟تینر زدی به خودت

من که خونمونم!
نکنه روحمه؟!
ندیدی کودوم طرفی رف ازونجا؟

حالا لو نده از فردا همه میرن میزنن

محمدرضا یکشنبه 11 فروردین‌ماه سال 1392 ساعت 07:38 ب.ظ

راستی سلام منو به روحت برسون

سلامت باشید!!

[ بدون نام ] یکشنبه 11 فروردین‌ماه سال 1392 ساعت 07:43 ب.ظ

همش که شد سعی میشه!
به سعیت بگو خودش بازبون خوش بشه.
نه فک کنم با غینه.گیر نده .همینطوریش باید بری دکتر .
مچاله؟

خب نمیشه!
نشه که راحت تره بنده خدا!

با قافه! بگو چشم!
و خیس

محمدرضا یکشنبه 11 فروردین‌ماه سال 1392 ساعت 08:54 ب.ظ

باز این قالب تهی کرد؟!!
تو چرا هی قالب عوض میکنی؟
هنو که عید تموم نشده هنو.سفره هفت سینو جم کردی؟
نکنه باز روحت بهت خیانت کرده؟
شکلات مچاله خیس جویده شده؟آخ جووون منم میخوام
کسی تینر به خودش نمیزنه تو راحت باش.
اگه خواستی نفتالین وازلین بنزین و خود نفت هم خوبه ها.امتحان شدن.
با قافه بگم چشم؟ نگم باشه؟

خب آدم گشنش میشه، این همه سیبه خوشگل حیف نیس؟ به آدم چشمکم میزنن تازه!
روحم بچه خوبی شده فعلا!

نداریم که! تموم شــــد

نه، اونا بوش مردونس!

خیله خب با قافه بگو باشه!

مینا دوشنبه 12 فروردین‌ماه سال 1392 ساعت 12:00 ق.ظ http://beheshtam.blogsky.com

خدا این آقاهرو که هی هی اسمشو یادش میرف قبلنا شفا بده
پ.ن:(!)
یک عدد خرخوان پیدا شده اینجا....

آمیـــــن!
خدا بستگان شمارو هم شفا بده!
کو؟
به من نیشان بده اول

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد