می روم خسته و افسرده و زار سوی منزلگه ویرانه خویش به خدا می برم از شهر شما دل شوریده و دیوانه خویش می برم تا که در ان نقطه نور شستشویش دهم از رنگ گناه شستشویش دهم از لکه عشق زین همه خواهش بیجا و تباه می برم تا ز تو دورش سازم ز تو ای جلوه امید محال می برم زنده به گورش سازم تا از این پش نکند یاد وصال ناله می لرزد میرقصد اشک اه بگذار که بگریزم من از تو ای چشمه جوشان گناه شاید ان به که به پرهیزم من بخدا غنچه ی شادی بودم دشت عشق امد و از شاخم چید شعله اه شدم صد افسوس که لبم باز بر ان لب نرسید عقبت بند سفر پایم بست می روم خنده به لب خونین دل می روم از دل من دست بردار ای امید عبث بی حاصل
فروغ فرخزاد خودم جان حالا خوشمل تر شدی قالب قبلیت فضا رو تاریک کرده بود .
از قدیم گفتن کلام زیبا رو باید با طلا نوشت قاب کرد چسبوند تا همه بخونن درس عبرت بشه!!!
تجربشو داریم
الان کودوم زیبا بود اونوخ؟!
اون الهاماته شریف؟!
!
میگما این سیرو خوب اومدیا!!!

نه؟
از قدیم بازم گفتن هر کسی خودشو بهتر میشناسه دیگه!!!
ولی ما بهتر تر میشناسیمت...
مگه نه؟
همینجوریم آخه واقعا!



بله
ینی از قدیم خیلیم بیخود کردن
در مورد آپ دوم هم خدمتون باید عرض کنم که


اگه بود این عمل من خودم موش آزمایشگاهیشم حاضر بودم بشم...
حاضر بودیم این جان فشانیرو(!) قبول کنیم!!!
چون احتمالا بازم به خاطر دلم حاضر شدم حتی این عملو قبول کنم!!!!!!!!!!!!!!!!!!!
داری قضیرو خدایی!!!!!
دیگه ما اینیم دیگه!!!
من ولی به این موضو خیلی فک کردم
یه روز میگم نچ!
یه روز با کماله میل!!
مام اینیم دیگه!
این سیر زیباتون دیگه!!!
آخه به درستی و در بهترین وضع نوشته شده!!!!
آهان!
تازه اینجا دست و بالمونم بسته بود دخترم!
با محدودیتای اینجا که آشنایی داری؟
تو را به جای همه کسانی که نشناخته ام دوست می دارم
تو را به خاطر عطر نان گرم،
برای برفی که آب می شود دوست می دارم
تو را برای دوست داشتن دوست می دارم
تو را به جای همه کسانی که دوست نداشته ام دوست می دارم
تو را به خاطر دوست داشتن دوست می دارم
برای اشکی که خشک شد و هیچ وقت نریخت،
لبخندی که مهو شد و هیچ گاه نشکفت دوست می دارم
تو را به خاطر خاطره ها دوست می دارم
برای پشت کردن به ارزوهای مهال،
به خاطر نابودی توهم و خیال دوست می دارم
تو را برای دوست داشتن دوست می دارم
تو را به خاطردود لاله های وحشی،
به خاطر گونه ی زرین افتاب گردان،
برای بفشیه بنفشه ها دوست می دارم
تو را به خاطر دوست داشتن دوست می دارم
تو را به جای همه کسانی که ندیده ام دوست می دارم
تو را برای لبخند تلخ لحظه ها،
پرواز شیرین خاطره ها دوست می دارم
تو را به اندازه ی همه ی کسانی که نخواهم دید دوست می دارم
اندازه قطرات باران ، اندازه ی ستاره های آسمان دوست می دارم
تو را به اندازه خودت ، اندازه آن قلب پاکت دوست می دارم
تو را برای دوست داشتن دوست می دارم
تو را به جای همه ی کسانی که نمی شناخته ام ...دوست می دارم
تو را به جای همه ی روزگارانی که نمی زیسته ام ...دوست می دارم
برای خاطر عطر نان گرم و برفی که آب می شود و برای نخستین گناه،
تو را به خاطر دوست داشتن...دوست می دارم
تو را به جای تمام کسانی که دوست نمی دارم...دوست می دارم...
((پل الوار))
وااااای














لالمان ساختید
رفتیم تو دورانه دبیرستان
سلام موافق تبادل لینک هستی؟
سلام!
بذا ببینم وبتو!
دلتنگ کودکی ام!یادش بخیر قهر میکردیم تا قیامت و لحظه ای دیگر قیامت میشد...
آخی!...
سلاممم مرسی من خوبم شما چه طوری؟
سکوت همیشه از کلی حرف گویاتره
سلام!
موافقم!
ولی فک نکنم همیشه بفهمنش!!
اون یکی وبم رو پاکش کردم! به دلایل متعدد...
تا باشه ازین وبلاگ پاک کردنا!!
...
سلام
فک کنم بعد سکوت فحش باشه
سلام
فک کنی تازه؟!!!
چه معنی میده اجازه نظر نمیدی....
اصنشم ربیع مبارک....
قالبتم خیلی خشنگه ....
اولیشو که خودم میدونم مبارکه خب!
دومیشم میدونم قشنگه اتفاقا!
نه دیگه فک نمیکنم ، مطمئنم !
آفنر
توهم هم میزنیا....نوشته ات میگم....

نه که منم هستی!
ها؟


توهم نبود که!
اگه اینجوری باشه خودتم توهمی!
نه که فضاییم هستی!
میدونی چی میگم؟
اگه آره به خودمم بگو
می روم خسته و افسرده و زار
سوی منزلگه ویرانه خویش
به خدا می برم از شهر شما
دل شوریده و دیوانه خویش
می برم تا که در ان نقطه نور
شستشویش دهم از رنگ گناه
شستشویش دهم از لکه عشق
زین همه خواهش بیجا و تباه
می برم تا ز تو دورش سازم
ز تو ای جلوه امید محال
می برم زنده به گورش سازم
تا از این پش نکند یاد وصال
ناله می لرزد میرقصد اشک
اه بگذار که بگریزم من
از تو ای چشمه جوشان گناه
شاید ان به که به پرهیزم من
بخدا غنچه ی شادی بودم
دشت عشق امد و از شاخم چید
شعله اه شدم صد افسوس
که لبم باز بر ان لب نرسید
عقبت بند سفر پایم بست
می روم خنده به لب خونین دل
می روم از دل من دست بردار
ای امید عبث بی حاصل
فروغ فرخزاد
خودم جان حالا خوشمل تر شدی قالب قبلیت فضا رو تاریک کرده بود .
مرسییی
زیاد!
خوکشلیتم از خودتونه!!
راستی عزیز چطوری می تونم مثل بچه ها واسه خودم ؛خوده منا نه تو عکس بذارم
خوده خودت؟!
صب کن...
من خودم یه توهمی به طول 180 سانتی متر هستم

البته همه چی به نوعی توهم هست...
توهمی به شکل زندگی!
توهمی به شکله برنجه محسن؟!
این آخریرو یه جا نخونده بودم؟
بابا خودتی