اینا چرا اینجوری شدن؟!
واقعا کسی که گفته خوابم یجور مرگه اینارو دیده فک کنم!
نه منو که با صدای سوسکم(!) از خواب میپرم!
خب میترسونن آدمو !
صب بعد از اینکه از بیدار شدن یکیشون نا امید شدم و یخده ام ترسیدم که نکنه مرده باشه! رفتم سراغه دومی!
اون موقه بود که از ترس انگشتمو زدم به صندلی ای که کنارم بود!
گفتم نکنه ما روح شدیم احیانا که هیشکی نمیشنفتمون!
گرچه بعدش کلی به خودم خندیدم ولی اون موقه کاملا جدی بودم!
.
راستی:
کسیم حق نداره بخنده چون الانم کاملا جدیم!
اون شکلکه واسه خالی نبودن عریضه بود
درک شدید کاملا
آخی الهی بگردیم بچمون صب ترسیده!!!
(این الان نهایت احساس بودا خودتون خوب درک می کنید دیگه حتما)
مگه نه؟
بله
!!
کلی ترسوندنمون!
آخه نفس میکشیدن ولی جواب نمیدادن هرچی داد میزدم
حالا واقعا بیدار بودی یا خواب دیدی؟
آخه شما که کلا نخوابیده بیدارین....
بچه پررو!
الانن خودتو زدی به اون را یا واقعنی اون راهی؟!!
جونه خودم واقعنی اون راهم





وااا اینجا کلا همه دعوا دارن
اون که خودش میاد غر میزنه تو هم که من میام غر میزنی
و خب البته الان که من دارم اینو جواب میدم ازون راه درومدی دیگه!...
اسکار بهترین صحنه ی احساسی سال 2011
میگما من که نمیتونم نخندم
یواشکی بخند کسی نفهمه خب!!!!